نامــۀ یعقوب یکی از کتابهایی اســت که برای ورود به فهرســت کتابهای عهدجدید، جنگی ســخت پشت سر گذاشت. حتی زمانی هم که جزو کتابمقدس به شمار آمد، با احتیاط و حتی تردید دربارۀ آن سخن گفته میشد؛ و حتی در قرن شانزدهم نیز هنوز اصالحگر معروف دینی، مارتین لوتر، با کمال میل حاضر بود این کتاب را به طور کلی از کتابمقدس حذف کند. در بخش التینیزبان کلیســا، تا میانۀ قرن چهارم میلادی، اثری از یعقوب در آثار پدران کلیســا نیست. اولین فهرســتی که از کتابهای عهدجدید تنظیم شد، کانُن موراتوری نام دارد که در حدود ۱۷۰ میلادی تنظیم گردید و در آن اثری از این نامه نیســت. ترتولیان که آثار خود را در نیمۀ قرن سوم میلادی نوشته است، عادت داشــت که مدام از کتابمقدس نقل قول کند؛ ولی از هفت هزار و دویست و پنجاه و هشت نقل قول او از عهدجدید، حتی یک مورد هم از نامۀ یعقوب نیست. یعقوب با تأخیر در کلیســای التینیزبان شــناخته شد و برای مدتها علامت ســؤالی در برابر آن قرار داشــت؛ ولی در پایان، و البته پس از تقالی بسیار، آنچه زمینه ورودش را به فهرســت رســمی کتابهای عهدجدید فراهم کرد این بود که د و آگوستین اعتبارش را بهطور کامل پذیرفت. جروم آن را در ترجمۀ وولگات گنجانْ نامۀ یعقوب بســیار شبیه موعظه اســت. امکان دارد این نامه در اصل یکی از موعظه های یعقوب بوده که شــخصی آن را یادداشــت کرده و به یونانی برگردانده کمی هم مطالب آن را آراسته و سپس در اختیار کلیسا قرار داده تا است. احتمالا افراد بیشتری از مطالب آن بهره مند شوند. با این توضیح روشن میشود که به چه دلیل این نامه چنین شــکلی دارد و چرا به یعقوب منتسب است. همچنین روشن میشودکه چرا اشارههای اندکی به عیسی، رستاخیز او و نقش مسیحاییاش وجود دارد، زیرا در یک موعظه یعقوب نمیتوانســت تمام تعالیم بنیادی در مورد مسیح را بیان کند و در واقع، هدف او تعلیمدادن اصول و مبانی االهیاتی نبود، بلکه قصد داشت مخاطبانش را، اعم از زن و مرد، متوجۀ وظیفۀ اخلاقیشان سازد. از نظر ما، این نظریه بهتر از بقیه، واقعیتها را توضیح میدهد
نامۀ یعقوب یکی از کتابهایی است که برای ورود به فهرست کتابهای عهدجدید، جنگی سخت پشت سر گذاشت. حتی زمانی هم که جزو کتابمقدس بهشمار آمد، با احتیاط و حتی تردید دربارۀ آن سخن گفته میشد؛ و حتی در قرن شانزدهم نیز هنوز اصلاحگر معروف دینی، مارتین لوتر، با کمال میل حاضر بود این کتاب را به طور کلی از کتابمقدس حذف کند.
در بخش لاتینیزبان کلیسا، تا میانۀ قرن چهارم میلادی، اثری از یعقوب در آثار پدران کلیسا نیست. اولین فهرستی که از کتابهای عهدجدید تنظیم شد، کانُن موراتوری نام دارد که در حدود ۱۷۰ میلادی تنظیم گردید و در آن اثری از این نامه نیست. ترتولیان که آثار خود را در نیمۀ قرن سوم میلادی نوشته است، عادت داشت که مدام از کتابمقدس نقل قول کند؛ ولی از هفت هزار و دویست و پنجاه و هشت نقل قول او از عهدجدید، حتی یک مورد هم از نامۀ یعقوب نیست.
یعقوب با تأخیر در کلیسای لاتینی زبان شناخته شد و برای مدتها علامت سؤالی در برابر آن قرار داشت؛ ولی در پایان، و البته پس از تقلای بسیار، آنچه زمینه ورودش را به فهرست رسمی کتابهای عهدجدید فراهم کرد این بود که جروم آن را در ترجمۀ وولگات گنجانْد و آگوستین اعتبارش را بهطور کامل پذیرفت.
نامۀ یعقوب بسیار شبیه موعظه است. امکان دارد این نامه در اصل یکی از موعظههای یعقوب بوده که شخصی آن را یادداشت کرده و به یونانی برگردانده است. احتمالاً کمی هم مطالب آن را آراسته و سپس در اختیار کلیسا قرار داده تا افراد بیشتری از مطالب آن بهرهمند شوند. با این توضیح روشن میشود که به چه دلیل این نامه چنین شکلی دارد و چرا به یعقوب منتسب است. همچنین روشن میشود که چرا اشارههای اندکی به عیسی، رستاخیز او و نقش مسیحاییاش وجود دارد، زیرا در یک موعظه یعقوب نمیتوانست تمام تعالیم بنیادی در مورد مسیح را بیان کند و در واقع، هدف او تعلیم دادن اصول و مبانی الاهیاتی نبود، بلکه قصد داشت مخاطبانش را، اعم از زن و مرد، متوجۀ وظیفۀ اخلاقی شان سازد. از نظر ما، این نظریه بهتر از بقیه، واقعیتها را توضیح میدهد. ۱۸۳ صفحه