برای من جای بسی شادمانی است که سرگذشت زندگی برادر یون اکنون به زبان فارسی در دسترس است. این کتاب، داستانی است واقعی و هیجانانگیز از زندگی برادری که همواره جان خود را برای گسترش پیام انجیل به خطر انداخته است. برادر یون با آزمایشهای تلخ و دشواری روبرو بوده است، اما معجزات خارقالعادهای را نیز به چشم دیده است. این کتاب باعث تشویق و دلگرمی تمام مسیحیان ایرانی خواهد بود. اما حتی اگر مسیحی نیز نباشید، باز این کتاب را مفید خواهید یافت. زیرا سرگذشت زندگی برادر یون نشان میدهد که خدا براستی تا چه حد همگان را دوست دارد و حتی حاضر است خادمیناش زحمت ببینند تا سایرین بتوانند پیام نجاتبخش عیسی مسیح را بشنوند. من چندین بار افتخار مالقات با برادر یون را داشتهام، و میتوانم شهادت دهم که شور و ر میکند. برادر یون مرد ّ سری است. لبخند زیبای او اتاقی را منو ُ اشتیاق او نسبت به مسیح م بسیار فروتنی است و اگر پای سخناش بنشینید، مثل یک بره است. اما از پشت منبر چون د، و با اقتدار مردی سخن میگوید که سالهای متمادی با خدای زنده راه رفته ّ شیر میغر ً است. برادر یون مرد صادق و درستکاری است، و سایر رهبران کلیسا علنا اعالم داشته اند که تمام مطالب این کتاب عین حقیقت است. گذشته از این، برادر یون عالقه و ارادتی خاص نسبت به ایرانیان دارد و برای آنان احترام فراوان قائل است. ایشان در تابستان سال ۲۰۰۵ در کنفرانسی با شرکت قریب به ۱۰۰۰ ِ ایرانی مسیحی حضور یافتند و برای آنها صحبت کردند. برادر یون با شور و حرارت فراوان از ایرانیان مسیحی خواستند برای خداوند غیرت داشته باشند و از شریر نهراسند. زیرا او که خود تا به حال جفاهای بسیاری را متحمل شده است، ثابت نموده که آنچه در نهایت سرنوشت کلیسا را رقم می زند نه ح ِ کام سیاسی مستبد، بلکه تنها خدا است
یوون در سال ۱۹۵۸ در بخش جنوبی استان هنان در چین، در خانوادهای فقیر بهدنیا آمد. مادرش زمانی قلب خود را به مسیح سپرده بود. خداوند، یوون را در سن ۱۶ سالگی فراخواند تا از او پیروی کند. این در حالی بود که در سال ۱۹۴۹ چین کشوری کمونیست گردیده بود و تمام مبلغین مسیحی از کشور اخراج شده، کلیساها بسته شده بودند و هزاران پیشوای روحانی مسیحی در زندان بسر میبردند. بسیاری نیز بهخاطر ایمان به مسیح، زندگی خود را از دست داده بودند و در نانیانگ، مسیحیان چندی به دلیل انکار نکردن مسیح بر دیوارهای کلیسای شان مصلوب شده بودند.تجربۀ ملاقات عیسی با یوون، در سال ۱۹۷۴ همزمان با اوج انقلاب فرهنگی در سراسر چین، روی داد. او در ابتدا نمیدانست که عیسی کیست، اما دیده بود که عیسی پدرش را شفا داده و خانواده شان را رهانیده بود، پس به محض روبرو شدن با مسیح، با اطمینان خود را به خدا سپرد و چنین دعا کرد: «من نیاز به قدرت روحالقدس دارم. من مایلم شاهد تو باشم». بعد از دعا، شادی خداوند بر او قرار گرفت و مکاشفۀ عمیقی از محبت و حضور خداوند را در سراسر وجود خود حس کرد و سرودهای پرستشی بسیاری از لبانش جاری شد. در آن شب به محض دراز کشیدن در تختش صدایی را شنید که به او گفت: «یوون، میخواهم تو را به غرب و به جنوب بفرستم تا برای من شهادت دهی». یوون این فراخوانی خداوند را پذیرفت و با آنکه نمیدانست چگونه موعظه کند، صرفاً با از بر خواندن بخشهایی از کتابمقدس برای مردم، باعث شد که خداوند جانهای بسیاری را نجات دهد. او در سال اول ایمان خود بیش از ۲۰۰۰ نفر را به مسیح هدایت نمود.سال ۱۹۸۰ برای کلیسای هنان سال شگفتانگیزی بود. معجزات و شفا از طرف خداوند تجربۀ روزمرۀ این کلیسا بود. بسیاری از کسانی که در آن روزها به مسیح ایمان آوردند بعدها به رهبران کلیسای خداوند در سراسر چین تبدیل شدند.شیطان نیز با استفاده از روشهای بسیاری چون شکنجه و آزار و همچنین فریب و نیرنگ در پی اغفال مسیحیان بود، یکی از این ترفندها، تأسیس کلیسای دولتی برای کنترل مسیحیان بود.یوون مینویسد: «هدف نهایی و تمرکز تعالیم مارکسیسم ریشهکنی کامل مذهب است. عروس پاک مسیح هرگز نمیتواند توسط یک دولتِ منکرِ خدا کنترل شده و یا توسط مردانی که از خداوند نفرت دارند راهنمایی شود! کلیسای واقعی، سازمانی تحت کنترل قوانین انسان نیست بلکه مجموعۀ پاکی از سنگهای زندهای است که عیسی مسیح بنیان آن است.»همچون وقایع فصل هشتم کتاب اعمال رسولان و جفای سخت به مسیحیان اولیه و پراکنده شدن آنها، یوون و همکارانش بهدلیل ایمانشان به مسیح مورد جفا قرار گرفتند و در سراسر چین تحت تعقیب بودند، آنها نیز همچنان که از شهری به شهر دیگر میگریختند، کلام را بشارت میدادند و جانهای بسیاری را برای خداوند صید میکردند.یوون بارها به زندان افتاد و سالهای بسیاری را در زندان سپری کرد. با وحشیانهترین روشها شکنجه شد و ایمانش بارها مورد آزمایش قرار گرفت، اما خداوند او را قادر ساخت تا در مقابل شکنجهها استقامت کند و به خداوند وفادار بماند. خداوند نیز معجزات بسیاری در زندگی یوون انجام داد، از جمله روزه گرفتنش بهمدت ۷۴ روز در زندان و تحت شرایط سخت جسمانی و روحانی که نهایتاً منجر به نجات تمام همسلولیهایش شد که باعث شکنجه و آزار او شده بودند. شفای پاهای شکستۀ او، باز کردن درهای زندان جهت فرارش، و همچنین خروجش از چین نمونههای دیگری از کارهای عجیب خدا در زندگی این مرد خدا هستند. خداوند همچنین از یوون برای اتحاد بین کلیساها در چین و بیداری کلیساهای بسیاری در غرب استفاده کرده است.یوون همیشه مصمم بوده تا حتی در زیر شکنجه نیز از خداوند اطاعت کند و نه از انسان. او مرتب بر کتابمقدس تمرکز میکرد: «خداوند نور من و نجات من است؛ از که بترسم؟ خداوند ملجای جان من است؛ از که هراسان شوم؟» (مزمور ۲۷:۱).هر چه یوون بیشتر در فیض خداوند تأمل میکرد، ایمانش بیشتر میشد. در طول شکنجه، روحالقدس با آیههایی از کتابمقدس او را دلگرم میکرد: «خوشا بهحال کسی که متحمل تجربه شود، زیرا که چون آزموده شد، آن تاج حیاتی را که خداوند به محبان خود وعده فرموده است خواهد یافت» (یعقوب ۱:۱۲).نگهبانان به او شوک الکتریکی وارد کردند و مجبورش کردند از داخل باقیماندۀ غذای انسان مثل سگ چهار دست و پا رد شود. او را با پوتینهای پنجه فلزیشان لگد زدند و مجبورش کردند روی مدفوع غلت بزند و حتی از باتونهای الکتریکی استفاده کردند تا در دهانش شوک وارد کنند. یوون بهراحتی نمیتواند دردی که نتیجۀ این شکنجهها بود را شرح دهد. با این حال معتقد است که خداوند از خشم مردان شریر برای شکستن خودمحوری و لجاجت در او استفاده کرد.در اردوی کار زندان، در هوای سرد و شرجی، که پناهگاهی برای پشههای موذی و مارهای سمی بسیاری بود، هر روز صبح یوون متحمل شستشوی مغزی سیاسی و تمرینات بدنی شبه نظامی میشد. اما حضور خداوند با او بود. وقتی شکنجهها کارگر نشد، مأموران سعی کردند با وعده و وعید و پُست و مقام او را بفریبند. اما تلاش آنها بیهوده بود.داستان زندگی یوون داستانی شگفتانگیز و خواندنی است. بسیاری از خواندن این کتاب دگرگون شدهاند. این کتاب باعث شده که بسیاری از خوانندگان تشویق شوند که با خداوند رابطۀ نزدیکتری داشته باشند تا با مفاهیم عمیقتر زندگی با مسیح و بهای آن آشنا شوند. این سرگذشت گویای آن است که وقتی با خداوند راه میرویم نه تنها شاهد معجزات او خواهیم بود، بلکه بهعنوان یک مسیحی، سهیم شدن در درد و رنج مسیح بخشی از زندگی معمولی ما میباشد و حضور خداوند شادی و قوت ما خواهد بود. با خواندن سرگذشت یوون میتوان دید که خداوند برای کسانی که با تمام دل و جان جویای او و جلب رضایت او هستند، چه کارهای عظیمی انجام میدهد. همچنین بسیاری با خواندن این کتاب متقاعد شدهاند که زندگی خود را وقف خدمت به خداوند نمایند.کتاب مرد آسمانی داستان واقعی یک شخص واقعی است با اشتباهات انسانی، کسی که از رنجها و سرسپردگی به خداوند درسهای با ارزشی گرفته است و حال هر آنچه را که آموخته با تواضع و صداقت در اختیار ما میگذارد.هنگام خواندن این کتاب، اغلب اشک از چشمانم جاری بود و اشتیاق برای داشتن رابطهای صمیمیتر با خداوند در دلم موج میزد و شکر و سپاس خداوند بر لبانم بود. بنابراین این کتاب را برای ترجمه برگزیدم و خواندن آن را به همگان توصیه میکنم تا شما نیز همچون من از خواندن این کتاب برکت فراوان دریافت کنید. ۳۵۶ صفحه